سفر



























سکوت

تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته -نبودنت فاجعه بودنت امنیته تو از کدوم سرزمین ؟ تو از کدوم هوائی ؟ که از قبیله من یه آسمون جدائی ؟ اهل هر جا که باشی قاصد شکفتنی - توی بهت و دغدغه ناجی قلب منی پاکی آبی یا ابر ؟ نه خدایا شبنمی قد آغوش منی نه زیادی نه کمی منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من - خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن منو با خودت ببیر من به رفتن قانعم - خواستنی هر چی که هست تو بخوای من قانعم ای بوی تو گرفته تن پوش کهنه من چه خوبه با تو رفتن ... رفتن .... همیشه رفتن ..... چه خوبه مثل سایه همسفر تو بودن همقدم جاده ها شدن . تن به سفر سپردن چی میشد شعر سفر بیت آخری نداشت ؟ عمر کوچ من و تو دم واپسین نداشت ؟ آخر شعر سفر آخر عمر منه - لحظه ی مردن من لحظه ی رسیدنه منو با خودت ببیر ای تو تکیه گاه من خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن منو با خودت ببر.............منو با خودت ببر................

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 12:37 توسط اسما|


آخرين مطالب
» فاصله
» . . .
» لیاقت
» یا ستار

Design By : Pichak